مرداد ۱۲، ۱۳۸۹

هنر كشته شدن

تا حالا به مقتول ها فكر كرديد؟ نه اونايي كه اتفاقي كشته مي شن و اينا. اونايي كه قاتل با تصميم قبلي و با اراده خودش بياد و بكشتش. يعني يه نفر ديگه رو به اونجا برسونن كه از زندگي اش بگذره و بياد بزنه ناكارش كنه. يعني دنياي دور و برش رو به عكس العمل وادار كنه. كه انقدري زندگي رو جدي بگيره كه باعث تنفر ديگران بشه. براي خودش هنريه. افسرده ها هيچ وقت كشته نمي شن.

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

ینی چه کردن که آدمُ به مرز جنون رسوندن؟ شایدم آدما کم‌طاقت شدن...

محـمد گفت...

اين كه هميشه بوده

سوژه. گفت...

اين ازاون ايده هاي سرخپوستي منحصر به فردت بودا!در مورد خط آخر فكر كنم اغراق شده! شايد نميدونم!

R A N A گفت...

خیلی خوب بود. هی هرروز وبلاگت به نظرم عمیق تر میاد. داری نزدیک میشی به اون قرار پنجاه سالگیمون. درست یادم مونده راستی؟

محـمد گفت...

آره رعنا جان ولي قرارمون اين بود كه من فيلمساز بشم تو نويسنده!

مژگان گفت...

كى گفته افسرده ها هيچ وقت كشته نميشن؟!
من اگه روانپزشك ميبودم، و يه افسرده ميومد پيشم، و هركار ميكردم خوب نميشد با دستاى خودم خفه ش ميكردم!!
مثل هزار و يك كدى كه تو اين 5سال زدم و كار نكرد و با شيفت و ديليت خودمو خالى ميكردم!!!!
(خدا 1چيزيو ميشناخت كه بهش شاخ نداد!)

مژگان گفت...

كامنت رعنا رو هم به شدت تأييد ميكنم، إنقد عميق شده كه فكر كنم ديگه اينجا جاى من نيست! ؛)

پارمیدا گفت...

تو زندگیم که مقتول نمی شم
حاضرم تو یکی از فیلم های تو
زندگی رو جدی بگیرم و کشته بشم :)

محـمد گفت...

مژگان: اونی که بیاد پیش تو خوب بشه که افسرده نیست دیوونه است! ;) جات همین جاست. مهمون مایی!

پارمیدا: میخوای بندازی گردن من؟ یه صحنه می نویسم که از بالای برج یه پیانو بخوره تو سرت مث گوجه له بشی! خوبه؟

پارمیدا گفت...

من وقتی برم تو یه کاراکتر و حس بگیرم
دیگه در نمیام
آره خوبه... واسه هنر خودمو فدا می کنم

R A N A گفت...

:)) من و تو نداره که
;)

فریق گفت...

چقدر خوب گفتی!
اما آدم‌های خیلی کمی پیدا می‌شن که اینقد قدرت داشته باشن.

سوژه گفت...

كجايي ؟! مقتول نشده باشي به سلامتي؟!

محـمد گفت...

سلام. نه متاسفانه زنده ام!

Unknown گفت...

افسرده ها هیج وقت کشته نمیشن اما شاید قاتل های خونسردی از آب در بیان

وحید گفت...

لول :دی
طرز فکر جالی بود
تا حالا بهش فکر نکرده بودم/نمیکردم