تیر ۱۲، ۱۳۸۹

فوتبال در سینما

امروز رفتیم سینما بازی آرژانتین - آلمان رو روی پرده تماشا کردیم. با اینکه طرفدار هیچکدوم نبودم صدام هنوز گرفته! بچه هایی که با هم رفته بودیم آرژانتینی بودند و منم قرار شد آرژانتین رو تشویق کنم. خودم مارادونا رو دوست داشتم ولی تیم امسالش رو نه. شاید خودش یا باتیستوتا بودن بهتر بود. داشتم با آخرین ظرفیت حنجره ام تشویقشون می کردم و تو دلم داشتم از بازی بی نظیر آلمان ها لذت می بردم. بازی فوق العاده ای بود.
حالا می تونم بگم بعد از استادیوم بهترین نوع تماشای فوتبال سینماست. نقطه ضعفش فقط حضور دخترها بود. این نشون داد که مخالفت من و علما با حضور بانوان تو استادیوم ها بی دلیل نبوده. عزیزان دلم که مثل همه جاهای دیگه ای که میرن، از استخر گرفته تا کوه و اسکی و مهمونی و ختنه سرون و خرید و مراسم ختم با make up کامل و لباس مهمونی اومده بودن و پاپ کورن می خوردن و هی از دوست پسرای بدبختشون سوال هایی درباره بدیهیات می پرسیدند و بدتر از همه اینکه ما موقع دیدن فوتبال هم باید ادب رو رعایت می کردیم. امیدوارم هیچ وقت تو استادیوم نبینیم شون.
دیدن لئو دی کاپریوی عزیز و سرکار خانم چارلیز ترون روی پرده سینما هیجان انگیز بود. در مورد دومی بی اختیار من و ایمان همدیگه رو بغل کردیم!
ضایع شدن مزدک میرزایی در دوستی خاله خرسه اش با مسی از لذت های دیگه امروز بود.

با فونت کوچک تر می نویسم، برای خودم می نویسم تا باز کسی نیاد بگه تو چرا یادت نمی ره. تو زندان، شیرینی برد و تلخی باخت تیمت اندازه پرده سینما بزرگ تر میشه. به فکرشون ام. کاش غمشون به من منتقل بشه.



۱۱ نظر:

sophie گفت...

من امیدوارم دیگه پسرای احمقی مثل شما رو در مکان‌های عمومی نبینم و برای ما مزاحمت ایجاد نکنن. به امید آن روز.

پارمیدا گفت...

فونت کوچیکتو بیشتر دوس داشتم...
پس حسابی بهت خوش گذشت...

سوژه گفت...

به نظر مياد ازينكه ديدي اطلاعات دختراي توي سينما حتي در مورد فوتبال بيشتر از پسراست شوكه شدي و اين چيزا رو نوشتي.
اشكالي نداره من ميفهمم. اينا اثرات شوكه. (ايكون بدجنسي!!)
در مورد فونت كوچيكه : بذار غم ديگران مال خودشون باشه. تو با غماي خودت بساز
و كنار بيا.

محـمد گفت...

آره حيف كه بروشور قوانين فوتبال رو همراهشون نيورده بودن!
كسي اونا رو نمي فهمه. تا خرمنت نسوزد احوال ما نداني. خرمن منم سوخته.

Unknown گفت...

بخاطر فونت ریزت دیشب کلی گریه کردم. کاش راهی بود برای انتقال غمها و دردهای اونها که بین اون دیوارا گیر کردن.

محـمد گفت...

آره يلدا جان. كاش راهي بود.

ناشناس گفت...

بخشاى ضد زنش رو ناديده ميگيرم. اون بغل كردنه خيلى خنده دار بود :)) راستش آرژانتين تيم لمپن هاست، از مربى گرفته تا تداركات. اووف به خصوص اون توز! البته حساب مسى جداستا، واسه همينه كه باختش ناراحتم نكرد.

محـمد گفت...

ناديده نگيري مثلا مي خواي چكار كني؟! :)

علي گفت...

راستش تنها چيزي كه گاهي لذت فوتبال ديدن رو زهر ما ميكنه همين فونت ريز نوشته شماست...گاهي احساس ميكنم ديازپام ده خورانده اند خلق را....ولي زندگي بايد كرد ديكه

پردیس گفت...

یعنی 99% کامنتات رو دخترا میزارن بعد تو هی به جونشون غر بزن! بزن که داری خوب میزنی!

محـمد گفت...

خوب مگه دست منه كي اينجا كامنت بذاره؟! :) 100 برابرش رو كه دارم به جون خودم غر مي زنم. همه از دست غير مي نالند/سعدي از دست خويشتن فرياد