مهر ۲۷، ۱۳۸۹

پدرم پشت زمان ها مُرده است

حالا بعد از اين همه سال، اين همه سالي كه هر شب التماس مي كردم بياي خوابم و نيومدي، اين همه سالي كه قديس خونه ما بودي، كه فقط زبري ريش هات يادم مونده و مهربوني بي حدت، بعد از اين همه سال كه از فوتبال بازي كردنت با ما تو كوچه مي گذره، بعد از اين همه حرف نزدن ما تو خونه از تو كه بغضمون هنوز تازه اس و بعدِ نوزده سال زرتي مي شكنه، بعد از اون همه آب بازي توي حياط كه مي رفتي تلويزيون رو مي آوردي تو حياط كه همونجا نيك و نيكو ببينيم، بعد از اون همه كه تو نجاري ات پلكيدم و بوي هر چوبي يعني عشق، مي آي و غضب مي كني. باور كن زنده بودن هر روز سخت تر ميشه. از من توقعي نداشته باش مرد. مرد مُرده.

۱۲ نظر:

Unknown گفت...

خیلی سخته دیدن این خواب ها. خواب هایی که توش خودت میری تو پوسته ی عزیزترینات. که به خودت تلنگر بزنی نارضایتی ات و . .

محـمد گفت...

آره يلدا

سمیه گفت...

احساستو با کلماتی ساده و در عین حال قشنگ بیان کردی من خیلی وقته دوست دارم خواب اونهایی رو ببینم که رفتن و من دوسشون داشتم ولی نمیشه

marjan گفت...

:*****
>D:<

R A N A گفت...

بغض منم شکوندی که پسر..
زندگی یه جاهایی خیلی بی رحم میشه

پارمیدا گفت...

:|
سخته..
می دونم

گلکو گفت...

حواسم هس...

سوژه گفت...

چه دلگير و تلخ.
كاش ميشد نخوند تورو. چرا اينهمه خوب مينويسي؟

پاینده گفت...

خواب می دیدم که سرش در دست مرد بود و مرد سرش را می شست... خواهرم را می گویم خواب می دیدم که مرده بود و شوهرش سر جدا شده اش را در دست گرفته بود و من صورتش را نمی دیدم فقط موهای رنگ شده اش بود که زیر شیر آب حیاط همسایه شسته می شد و من از خواب پریده بودم... خواب می دیدم که روی لبه قبر نشسته بودم، گفتم جمیله کی قرار است که من بمیرم گفت نمی دانم و او در قبر بود.باز خواب می دیدم گاه خود مرده بودم و گاه دوستی که مرده بود و گاه آنانکه زنده بودند در خواب من می مردند. مرگ این کلمه سه حرفی که هر روز من و تو را به سوی خود می کشد. گفتم مردن به شکل تدریجی خوب است و حال ما ذره ذره می میرم و ذره ذره زندگی از ما دور می شود.

زنـ ی کـه مـ ن باشـ م ... گفت...

پدرم وقتی مرد ...
پاسبان ها همه شاعر بودند !

مژگان گفت...

چرا نباید ازت توقع داشته باشه؟! ناسلامتی پسر ارشدشی!
همون طور که من ازت انتظار دارم! حداقل انتظارم اینه که انقد زندگیو به خودت سخت نگیری! ;)

شبنم گفت...

برای اولین بار اومدم خوندمت ..اشکم درومد