مهر ۱۸، ۱۳۸۹

امروز صبح

سر كوچه كه رسيدم يه آمبولانس داشت راهش رو از بين ماشين ها باز مي كرد. از آژيري كه تند تند قطع و وصل مي شد و سرعتش معلوم بود واقعاً كار داره. از خط ويژه وليعصر مي رفت بالا. رفتم سوار تاكسي هاي خطي كردستان ونك شدم. راننده منو مي شناخت. خواستيم راه بيفتيم يه راننده ديگه بش گفت :«مَرده مُرد» راننده زد رو پاش گفت :«آخ آخ آخ» هي سرش رو تكون مي‏داد مي گفت:«اي واي» بقيه راننده ها داشتند صبحانه مي خوردن. كمي جلوتر ديدم آمبولانس ايستاده و ماشين پليس هست و اتوبوسي و جسدي كه روي برانكارد بود. فكر كردم مي شناسش. گفتم:«كي بود؟» گفت:«نمي دونم. بنده خدا اتوبوس بش زده صبح. آخه تو اين مسير شلوغ اتوبوس تندرو مي ذارن؟ آخه اين بدبخت چه گناهي كرده؟» هوا گرفته بود. درخت هاي وليعصر يه جوري بودن. به اون بيچاره فكر مي كردم كه از صبح كه از خونه بيرون اومده چه كارايي داشته و به چه اميدي اومده بيرون و تا يه لحظه پيش از مرگش به چي فكر مي كرده؟ زني كه پشت سر من نشسته بود گفت:«بيمه پولش رو ميده» من و راننده فكر كرديم چه چرتي ميگه اين! از فاطمي كه رد شديم موبايل راننده زنگ زد به تركي چيزايي گفت و يكم حال و هواش عوض شد. يه گوشي قديمي نوكيا 3310 كنار دستش بود. گفت:«اينو دو روزه يكي جا گذاشته زنگ نمي زنه بش بدم. اعصابم خورده» گوشي خودش رو نشون داد گفت:«مثل مال خودمه. نذاشتم شارژش تموم شه. بردم خونه شارژش كردم كه اگه زنگ زد بش بدم ولي زنگ نمي زنه» گفتم:«شماره توش نيست؟» گفت:«نه». به كردستان كه رسيديم خودش جايي كه مي خواستم ايستاد. تو اين چند سال كه هر روز با اين تاكسي ها ميرم اين تنها كسيه كه مي دونه من كجا پياده مي شم. خودش دم چهارمين پل كردستان مي ايسته.

۱۳ نظر:

مژگان گفت...

1. :(
2. چه راننده تاکسی متفاوتی!

الهام - روح پرتابل گفت...

از روزنگاری هایی که دوستش داشتم

هانیه گفت...

واسه نوشته هم می‌شه ایستاد و کف زد؟
میشه منتظر پایین افتادن پرده‌ها بود حتی؟

محـمد گفت...

مرسي الهام

اختيار داري هانيه جان. ميشه حتي گوجه هم پرت كرد ;)

دون ژوان گفت...

تو شهر مام از اینا گذاشتن یه چن نفرو زیر گرفتن.

محـمد گفت...

دون! شهرتون کجاست؟

شما همتون دروغگویین گفت...

سلام..خیلی وقت بود نیومده بودم.
دلم تنگ شده بود.
حالم خوب نیست.
اصلا خوب نیست.

ناشناس گفت...

احياناً توي سازه پردازي كار نميكني؟ :)

محـمد گفت...

نه

ناشناس گفت...

سازه پردازی چیه؟

محـمد گفت...

شما اول خودت رو معرفی کن

مژگان گفت...

من بودم، حوصله نداشتم ساین این(!) کنم!
آخه جز من کیه که میتد سوالای "جفنگ" بپرسه؟! ;)

محـمد گفت...

اگه ناشناس کامنت بذاری دیگه تایید نمی کنم کامنتت رو