skip to main
|
skip to sidebar
اسفند ۲۴، ۱۳۸۸
جنبه جنون
مثل بازي كامپوتري مي مونه. دارم به مراحل حساسي نزديك مي شم. داره مرزم با ديگران باريك تر مي شه. امروز به اين نتيجه رسيدم كه آدم نبايد جنبه باخت داشته باشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
پیوندها
قصههای عامهپسند
Sir Hermes Marana
November 25
در سیاهی شب سرما را هــــا کن
دلتنگی
35 degree weblog
چند خط برای خواندن
گرینگوی پير
به همين سادگي
A Man Called Old Fashion
P e m i P h i l o
شُمال از شُمالِ غربی
شما همتون دروغگویین
آبی ژرف
.... سیب زمینی داغ .....
قاب بنفش
ب.ا.د.کن.ک
آريادنه
خود .......................ارضایی
paris-texas
آلبالوهای قرمز زندگی
یک دوست خوب
Documentary Film
نقطه سرخط
مغولستان خارجی
پاینده
ایده های کوچک من
سكوت سايه ها
Inner Imago
روز های صورتی
رقصندهء نيلى
شب نوشت هایی برای نخوابیدن
لیدی "ام"
سیب گاززده
بادهای بنفش تیره
کیانا فیروز
پیازی که 'من' باشم
xx-xy
درباره من
محـمد
مشاهده نمایه کامل من
برچسبها
360
(13)
این 161 روز
(29)
خواب ها
(8)
دعوت به ديدن فيلم
(2)
گربه ها
(2)
یادداشت های زندان
(4)
يك نما / بازيگر
(1)
بايگانی وبلاگ
▼
2010
(161)
◄
دسامبر
(7)
◄
نوامبر
(13)
◄
اکتبر
(8)
◄
سپتامبر
(17)
◄
اوت
(14)
◄
ژوئیهٔ
(11)
◄
ژوئن
(19)
◄
مهٔ
(21)
◄
آوریل
(26)
▼
مارس
(22)
صفرم
بعضی از ما
آدمهای اتفاقی
اعلام آزادی
فوری
خیالی که شما جیم جارموش می نامیدش
سفر دور دنياي من قبل از سي سالگي اتفاق مي افته يعن...
كشف جاذبه
پيكان
عروسی
سكوت
جنبه جنون
آرامش
کوچه
خرس
بازی
ماه
داستان تراژیک روباه و کلاغ
پیش از طلوع
آمار امروزمان هم رد شد در زندگی عددی نیستیم
امروز با مینی بوس زندان رفتم دادگاه. از پنجره خیاب...
خداحافظی طولانی
◄
فوریهٔ
(3)
◄
2006
(2)
◄
اکتبر
(1)
◄
مارس
(1)
◄
2005
(10)
◄
دسامبر
(1)
◄
اوت
(1)
◄
آوریل
(1)
◄
فوریهٔ
(7)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر