اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۹

فکر می کنن ما دیوونه ایم. وقتی من و ایمان انفرادی بودیم و هر دو یه جای سالم برامون نمونده بود دل اون برای فندک زیپوش می سوخت من کلاهم. یه بار هم که به یارو گفته بود، مرتیکه گفته بود برو بابا اینجا داره عمرت می ره فندک چیه. اون فندک نبود یه بخش بزرگی از زندگی ایمان بود برای منم کلاهم. 
حرومزاده عمر چه ارزشی داره کلاهمو پس بده.

۳ نظر:

R A N A گفت...

حرومزاده عمر چه ارزشی داره کلاهمو پس بده..
خدا بود این جمله

ناشناس گفت...

:دی عالی!

ناشناس گفت...

خدااااااااااااااااااااس
دله من فقط تو رو میخواد!