این دوست عزیز نویسنده ما، وبلاگ بزرگوار نقطه سر خط دو تا پست داره که توش چیزایی که دوست داره یا نداره رو نوشته. برای من جالب بود وقتی به لیست خودم فکر می کردم دیدم چقدر ما درباره این چیزها خودمون رو سانسور می کنیم و حتی نزدیک ترین آدمای زندگی ما از این لیست ساده بی خبرند. هرچند همین لیست هم دچار خودسانسوری های شدید شده ولی برای خودم بعضی مواردش تعجب آور بود! تأکید میشه که این لیست آرزوها نیست لیست تجربه هاست. ممنون از رعنای عزیز.
فروردین ۲۷، ۱۳۸۹
دوست داشتن / دوست نداشتن
::
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۶ نظر:
:)
آفرين! اينارو بد پايم. از ليست من جا مونده فك كنم: رقص و نامه (نوشتن و گرفتنش)
چرا حالا اينقدر از ملت بيزاري؟ من ولي مردم ايران رو دوست دارم. گناه دارن آخه. دلم براشون مي سوزه. مطمئن باش مردم هر كشوري رو بياري الان بذاري توي اين مملكت با اين وضع دولت و قانون هاي شكمي و اينا.. به مراتب بدتر از ايراني ها مي شن..
:(
کتاب های موفقیت رو خيلي خوب اومدي ها.
مي دونم كه جاي شما نيستم! ولي اگه بودم كت و شلوار مردها رو ميذاشتم توي اون يكي ليست P:
چه ایده خوبی!
اگه دور و بریهامون میخوندن که دیگه غمی نبود.
به R A N A:
اتفاقا مشکل ما با دولت و حکومت از نفهمی و دورویی اینا نشات می گیره. به شدت ملت دورو و دروغ گویی هستیم. آدمای که صبح میگن درود بر مصدق شب میگن مرگ بر مصدق. این قصه سر دراز دارد. همین که دلت به حالشون می سوزه و طفلکی اند یعنی گوسفندن هرکی هرچی بشون بگه همونه.
کت و شلوارو فقط حاضرم تو مراسم اسکار یا کن بپوشم!
به Pemi:
آره. برای من که یه نفر به گوششون می رسونه!
من هم: زیتون و باد
خب ببين اين طوري بار اومديم ديگه. وقتي تنها راه پيشرفتشون دروغ گويي و مجيز گويي و اينا بوده، شرطي شدن ديگه. حالا نميشه خدايي گفت تقصير مردمه كه دولت اينه يا تقصير دولته كه ملت اينن، فكر كنم مثل يه زنجير به هم وصل باشن. يعني قطعا همين طوره. اما مطمئنم مردم كشورهاي ديگه بهتر از ما نيستن اگه پاش بيافته
.
براي فيلم هم خبرت مي كنم ;) ممنون. بذار اول از شر اين پايان نامه خلاص شم.
نمی دونم من زیاد تاریخ بلد نیستم علتش رو باید از اهل فن اش بپرسم. منم که می گم مردم ایران، چون فقط تو این خراب شده زندگی کردم. اگه برم دنیا رو بگردم می تونم مقایسه کنم. گفتم خیلی اتفاق ها هست که نتیجه اش میشه این. باید درباره اش بنویسم فیلم بسازم دیگران بسازن مثل درباره الی و ... تا بحث روشن بشه.
اوکی. موفق باشی در پایان نامه ات. راستی یکی از دوست نداشتن هام جا موند: دانشگاه!
من با نظر
dreamer
مواهفقم
چه جراتی می خواد که آدم فریاد بزنه که چی رو دوست داره یا برعکس نداره ... چه سعاتیه که آدم بدونه اصلا چه چیزهایی رو دوست داره ... چقد آزار دهندست که وقتی میگی زندگی کردن رو دوست نداری ، آدما تفسیر خودکشی کنن از حرفت ... من چقد این سکوت رو دوست دارم!!! سرخپوست خوب، میشه لطفا بگی سکوت منو تفسیر نکنن...
آدم هاي غريبه رو دوست دارم..حرف زدن باهاشون بي اين كه اسم و نشوني ازشون بدونم...
مقولات جنس لطيف رو هستم اساسي...
غيره منتظره خوبه..ولي خيلي وقته كه ديگه برام اتفاق نمي افته!
در مورد كت شلوار باهات موافقم..منتها من اگه بودم حتي تو اسكار و كن هم نمي پوشيدمش...
از مردم ايران!من هم به شدت بيزارم..چون به شدت شارلاتان و دنبال منافع شخصي هستند...
ليست دوست داشتني هات خيلي به من نزديك بود...
كيانا جان ما كه داريم درباره اش حرف مي زنيم، تمام كارهايي كه تو اين مدتي كه مي شناسمت كردي تجسم عيني اين شجاعته. بت افتخار مي كنم و مي فهمم چي ميگي كيانا جان، مي فهمم. يه روز با هم تو يه كافه مي شينيم و به پشت سر نگاه مي كنيم و پشيمون نيستيم.
ايرن مقولات جنس لطيف كه اي بابا مال مائه كه! لزبين شدي؟
من که به شدت منتظر سفر دور دنیات هستم. اینجا که رسیدی یه قهوه و یه گپ منتظرتن...
"اونا یی که به جای سلام میگن درود"
غلط کرده!
با منی؟ تو کلاس شاهنامه خونی یادت ندادن با ادب باشی؟ فقط یاد دادن بگی درود بر شما؟ فرزند نیک ایران زمین؟ سپندارمزدان کوفتان؟ آره خوشم نمی آد مرضیه جونم!
محمد این لیستت رو ادامه بده لطفن. دوسش دارم
چشم مرجان جان
ارسال یک نظر